ماجرای انسانها
غروبی تیره و زمستانی بود. اتوموبیل سیاه زیبا با سرعت هشتاد کیلومتر در ساعت پیش می راند که به یخ خورد، و با وقاری هرچه تمامتر با چرخش های افقی به سوی سنگ چین لغزید و از روی آن افتاد و ناپدید شد. درون اتومبیلی که چرخ زنان مثل توپ به دره می افتاد، زن جوانی فریاد می کشید. آن زن خواهرم بود.
صد و شصت کیلومتر دورتر، زن سالخورده ایی با گیسوان سفید ناگهان از روی صندلیش برخاست و گفت: «برای گیل اتفاقی افتاده است.»
چهل دقیقه بعد تلفن زنگ زد.
دخترتان تصادف کرده است. خودش آسیب جدی ندیده، اما اتوموبیلش داغان شده است.»
این کتاب قبلا خوانده شده، کاملا سالم و خوب نگهداری شده، فقط در تعداد نسبتا زیادی از صفحات، زیرِ برخی نوشته ها خط کشیده شده است. نمونه تصاویری از این صفحات در آلبوم تصاویر کتاب دیده میشود.
- مشخصات محصول
- نظرات
هنوز نظری ثبت نشده
اولین نفری باشید که نظر میدهید
ثبت نظر