سوخته
«سوخته» پیرامون زندگی و سیر و سلوک عارف توحیدی آیتالله شیخ محمدجواد انصاری همدانی(۱۳۳۹-۱۲۸۱) است.
در بخشی از کتاب میخوانیم:
از زبان خانم فاطمه انصاری دختر آن بزرگوار نیز خاطرهای بشنویم: «یک شب پدرم منزل ما مهمان بود. من خوابیده بودم که یکدفعه احساس کردم اتاق شلوغ است. نگاه کردم و دیدم یک گوشۀ سقف اتاق باز شده و آسمان پیداست. عدۀ زیادی از ملائکه همه سبزپوش و خیلی زیبا میآمدند و میرفتند دور رختخواب پدر. یک همهمهای بود. انگار همه ذکر میگفتند. و در همان حال صدایی شنیدم که میگفت: نباید این را فاش کنی. خیس عرق شده بودم و میخواستم بلند شوم ولی نتوانستم. انگار به زمین چسبیده بودم و شاید این حالت حدود پنج دقیقه طول کشید. بعد بلند شدم و رفتم دنبال پدر. ایشان دو سه دفعه در شب برای تجدید وضو بلند میشد. پشت سرشان آمدم بیرون و گفتم: چه خبر بود؟ فرمود: هیس! و من تا مرحوم پدرم زنده بود نتوانستم چیزی بگویم، انگار خودشان تصرف کرده بودند.» و میدانی زبان حال این عارف عاشق در برابر عطر دلانگیز و مستانۀ این فرشتگان عرشآشیان چیست؟ شاید نجوای او با خدایش چنین باشد: من که ملول گشتمی از نفس فرشتگان قال و مقال عالمی میکشم از برای تو
همان طور که در تصاویر کتاب دیده می شود، دو صفحه اول کمی از جلد جدا شده است.
- مشخصات محصول
- نظرات
هنوز نظری ثبت نشده
اولین نفری باشید که نظر میدهید
ثبت نظر