از شنبه
به احتمال زیاد برای شما هم پیش آمده که تصمیم بگیرید در یک فرصت مناسب، کار مشخصی را انجام دهید. مثلاً:
- از این مهمانی به بعد رژیم غذایی خاصی را شروع میکنم
- از فردا فلان برنامه را اجرا میکنم
- از هفته بعد به باشگاه میروم
- آخر ماه تکلیفم را با رئیسم مشخص میکنم
- از امسال عید شغلم را عوض میکنم
- از ترم دیگه درسهام رو درست میخونم
- سر فرصت اتاقم را مرتب میکنم
- و از شنبه تغییر میکنم…
یا شرایطی دارید که اصلاً دوستش ندارید. مثلاً:
- زمان هایی وجود دارد که حس میکنید بیش از حد، کاری را پشت گوش میاندازید؟
- اغلب، قبل از یک کار مهم احساس خستگی میکنید؟
- در انجام کارهایی که دوستشان ندارید، تنبلی میکنید؟
ولی چرا این روز طلایی که قرار است تمام این اتفاقات رخ بدهد نمیآید؟!
چرا هیچ شنبهای با شنبهی دیگر فرقی نمیکند؟
هیچ نوروزی باعث تغییر جدیدی نمیشود و همه چیز از انتهای فروردین، مانند سال گذشته است؟
چرا هیچگاه موعد تغییرات نمیرسد؟
حقیقت این است که اکثر انسانها درخواست عجیبی از این دنیا دارند!
به این فکر کنید که دوست دارید ۳ تا ۵ سال دیگر در چه موقعیتی باشید؟ و ببینید که آیا با این روند، امکان پذیر است؟
با کتاب از شنبه، به جمع بیش از 10 هزار نفری بپیوندید که با خواندن این کتاب از شر اهمال کاری و تنبلی و پشت گوش اندازی رهایی پیدا کردهاند.
آیا کتاب از شنبه به درد شما میخورد؟
اگر پاسخ شما به یکی از پرسشهای گفته شده در متن بالا مثبت است و زمانهایی وجود دارد که از انجام کارهای مهم طفره میروید و یا این که به انجام کارهای مهم نمیرسید و از همه مهمتر این که، نسبت به این شرایط احساس بدی نیز دارید، باید بگوییم که این کتاب دقیقاً برای شما نوشته شده است.
اگر این سوالها ذهن شما را درگیر کرد و حس کردید که برای ایجاد تغییر، نیاز به یک برنامه دارید، خواندن این کتاب به شما کمک خواهد کرد. اگر نسبت به این شرایط ناراضی نیستید و برنامه خاصی هم برای خود ندارید؛ پیشنهاد میکنم این کتاب را ببندید و به کارهای دیگری مشغول شوید.
در بخشی از کتاب از شنبه میخوانید:
گروه دیگری که اهمالکاری میکنند، گروه اجتنابی هستند که میتوان گفت اهمالکاری آنها فقط به دلیل لج کردن با دیگران است! متأسفانه باید بگویم که خود من هم تا حدی دچار این موضوع بودم و هستم!
کافی است که کسی با لحن دستوری - و کمی آمرانه - به من بگوید که فلان کار را بکن، حتی اگر در حال انجام دادن آن کار باشم، صدایی در درون من فعال میشود و میگوید که: این کار را نکن تا حالش جا بیاید!
اجازه دهید یک مثال جالب در این مورد مطرح کنم. من همیشه لیست کتابهای مورد علاقهام را که در آینده باید بخوانم، مینویسم. در دوران دانشجوییام، استادی با لحن بسیار آمرانه و البته کمی بیادبانه گفت باید تا هفته بعد کتاب فلان را بخوانید و جالب بود آن کتاب در صدر لیست مطالعاتی من قرار داشت و قرار بود که آن را بخوانم، اما به محض شنیدن این لحن بد، دقیقاً اهمالکاری سراغم آمد. من آن موقع با این تکنیکهایی که میخواهم در ادامه به شما بگویم آشنا نبودم، بنابراین آن کتاب را تا زمان فارغالتحصیلی خودم هم نخواندم!
حالا باید چطور این کار را انجام دهیم و نگذاریم که به دلیل لج بازی از هدف خودمان دور شویم؟
این کتاب قبلا خوانده شده، کاملا سالم و خوب نگهداری شده، فقط در تعدادی از صفحات آن، زیرِ برخی نوشته ها خط کشیده شده است. تصاویر نمونه هایی از این صفحات در آلبوم تصاویر کتاب دیده می شود.
- مشخصات محصول
- نظرات
هنوز نظری ثبت نشده
اولین نفری باشید که نظر میدهید
ثبت نظر