۰
سبد خرید
فروشگاه اینترنتی بوف - خرید و فروش کتاب- صنایع دستی-

در اتاقم را به روی خودم قفل می‌کنم

اتمام موجودی

... کالا درِ اتاقش را بست، او درِ اتاقش را به روی خودش قفل کرد، در اوایل زمستان 1913 به محض این‌که جراحت‌ها و آسیب‌های جسمی‌اش به قدر کافی بهبود یافت، توانست به سختی ولی با سماجتی لجوجانه با استفاده از عصا و با شانه‌هایی لاغر و خمیده راه برود، سرش خم شده بود تا از چشم‌های نیمه بازِ پر از اشک حفاظت کند در مقابلِ نور شدید و خیره کننده‌ی خورشید که همچون برقِ تیغی بود بر مات‌ترین سطوح، و از آن پس، در گردشِ فصل‌ها، سال‌ها، دهه‌ها، در پروازِ غازهای کانادایی به شمال و گذر از بالای بلندترین قسمتِ بلندترین سقفِ آن ساختمان، در پرواز غازهای کانادایی به جنوب با آن فریادهای گرفته و غم‌انگیز، و مرغ‌های غوّاصی که در کناره‌ی رودخانه دیده نمی‌شدند، و فریادهای هشدار دهنده‌ی توکاهای سیاهِ بال قرمز در باتلاق‌ها، در گذرِ سریعِ مهتاب نیز، دو مهتاب که به آرامی در چشمان درشت و آرام و خیره‌اش می‌نشستند، هم‌چنان که می‌اندیشید هیچ عطشی رفع نمی‌شود اگر عطش باشد...

افزودن به سبد خرید
  • مشخصات محصول
  • نظرات

رمز عبورتان را فراموش کرده‌اید؟

ثبت کلمه عبور خود را فراموش کرده‌اید؟ لطفا شماره همراه یا آدرس ایمیل خودتان را وارد کنید. شما به زودی یک ایمیل یا اس ام اس برای ایجاد کلمه عبور جدید، دریافت خواهید کرد.

بازگشت به بخش ورود

کد دریافتی را وارد نمایید.

بازگشت به بخش ورود

تغییر کلمه عبور

تغییر کلمه عبور

حساب کاربری من

سفارشات

مشاهده سفارش

سبد خرید